باغ آینه

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    این روزها  گفتن دوستت دارم ! آنـقدر ساده است که می شود آن را از هر رهگذری شنید اما فهمش  یکی از سخت ترین کارِهای دنیاست   سخت است اما زیبا ! زیباست   برای اطمینانِ خاطر یک عمر زندگی  تا بفهمی و بفهما باغ آینه...
    ما را در سایت باغ آینه دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : msanimoona بازدید : 208 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 6:10

    بايد چيزي را که در خيالمان هستيم، فراموش کنيم تا بتوانيم کسي باشيم که واقعا هستيم...!  ... گفت گذشته ام همواره همراهم مي ماند، اما هر چه خودم را از وقايع آزادتر کنم و بيش تر بر احساسات متمرکز بشوم، بيش تر مي فهمم که هميشه، در لحظه اکنون فضاي عظيمي هست، نه عظمت استپ، که مي توان با عشق بيش تر، شوق زندگي بيش تر، پُرش کرد...!  

     

     

    زهير ,  پائولو کوئليو

    باغ آینه...
    ما را در سایت باغ آینه دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : msanimoona بازدید : 266 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 6:10

    دنیا به شوخی بد میترساند! آرام میخندید و میچرخاند! وقتی به قَصدش! سمت او رفتم! عَماً یُجیبٌ سمت من میخواند! طرح نگاهت ، عُمقِ زیبایست! آغازِ "عشق بازی" تماشایست‌!   وقتی سکوتت تلخی ِ من بود! پای باغ آینه...
    ما را در سایت باغ آینه دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : msanimoona بازدید : 233 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 6:10

    ما همیشه زندگی را بدیهی فرض می‌کنیم، نه؟ فکر می‌کنیم سال‌های زیادی پیش رو داریم و برای تمام کارهایی که قرار است در آینده انجام بدهیم برنامه ریزی می‌کنیم.  به این فکر کردم که هر کدام از ما چه زمان زیاد باغ آینه...
    ما را در سایت باغ آینه دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : msanimoona بازدید : 201 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 6:10

    می‌گویند: یک وقت یک خارجی آمده بود کرج. با یک دهاتی روبرو شد. این دهاتی خیلی جواب های نغز و پخته ای به او می داد. هر سوالی که می کرد، خیلی عالی جواب می داد.  بعد او گفت که تو این ها را از کجا می‌دانی؟ باغ آینه...
    ما را در سایت باغ آینه دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : msanimoona بازدید : 245 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 6:10

    نزدیک تر بیا ، حِسِت کنم عزیز این فاصله چه بد ، کرده منو مریض بارونیه هوا ، حالم چه بد شده ... روزِ تولدت ، شعرو بلد شده ... هفت از یه فصلِ زرد ، از آخرین قرار   از شهرو مردمش ، به آغوشِت فرار من باغ آینه...
    ما را در سایت باغ آینه دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : msanimoona بازدید : 227 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 6:10

    بزرگترین اشتباه زندگیم اونجا بود که

    فکر کردم اگه کاری با بقیه نداشته باشم  

    بقیه هم کاری با من ندارن! 

    باغ آینه...
    ما را در سایت باغ آینه دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : msanimoona بازدید : 205 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 6:10

    در مدتی که در قرنطینه به سر می‌بردم مادر به دیدارم آمد. به طریقی توانسته بود نوانخانه را ترک کند و در صدد برآمده بود سرپناهی برای ما پیدا کند. حضور او در حکم یک دسته گل بود. ظاهرش چنان سرزنده و دوست‌داشتنی بود که راستش من از سر و وضع ژولیده و کله‌ی تراشیده‌ام خجل شدم.پرستار رو به مادر کرد و گفت: ببخشید که صورتش کثیف است.

      مادر خندید ، چه خوب کلماتِ مهرآمیزش را به یاد می‌آورم که وقتی مرا تنگ در بغل گرفت و بوسید، گفت: "با همه‌ی کثافتت هنوز هم دوستت دارم." 

    باغ آینه...
    ما را در سایت باغ آینه دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : msanimoona بازدید : 235 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 6:10